--> بيرنگ



Autoload Hafez
نه از رومم،نه از زنگم،همان بيرنگ بيرنگم .....بيا بگشــــای دربگشـــای،دلتنـــــــگم


بيرنگ

آرشيو

صندوق پستي
سلام.من در مورد بم چیزی نگفتم چون همه گفتن، ولی امروز بعضی جاها ديدم که دست اندرکاران خيلی از خودشون ممنون بودن خواستم چنتا مطلب بگم.
اولا بی برنامگی و نمی گم ضعف می گم نبودن مديرت در تمامی لحظات اين چند روز موج می زد.خيلی از بچه ها که رفته بودن از رفتنشون پشيمون بودن.می گفتن هيچکاری نتونستيم بکنيم هر جا می رفتيم صد تا رئيس بود اما دريغ از يه کار درست.ما هم که اينجا بوديم اين ناهماهنگی رو احساس می کرديم.تو اخبار يه شبکه يکی از مسئولين می گفت که ديگه دکتر لازم نداريم و همون وقت تو يه شبکه ديگه از کرمان خبر می دادن که شديدا نيازمند دکتر بخصوص ارتوپد هستيم.مصدوما که می رسيدن فرودگاه مهرآباد چند ساعتم همونجا می موندن تا آمبولانسها بتونن از ترافيکهای سنگين شهر خودشونُ اونجا برسونن، و جالب اين که هيچ گروه پزشکی تو فرودگاه مهرآباد وجود نداشت تا اينکه تا رسيدن آمبولانسها اقدامات اوليه رو انجام بدن.از يه مصدوم تو فرودگاه پرسيدن که اوضاع بم چطوره.داد می زد کسی به ما نمیرسه کلی از مصدوما تو باند فرودگاه از سرما مردند.شايد خيلی از اونايی که خارج از کشور هستن شايعه پراکنی کنن دروغ بگن ولی ما اينارو به چشم می ديديم.ديگه همه مردم خسته شدن از اينجور حرفا که دولت کارشُ داره درست انجام می ده و اين دشمنان اسلام هستن که می خوان مسائلُ وارونه نشون بدن، ما از اين حرفا زياد شنيديم تو ماجرای دانشجوهاهم عينا ديديم.يه اعتراض ساده به بسته شدن يه روزنامه، به نقشه های سازمان يافته توسط دشمنان اسلام و در راس اونا طبق معمول آمريکای پس فطرت، تعبيير شد و تا می تونستن زهر چشم گرفتن.رژيمی از همين دانشگاه تهران برانداز شد ولی هيچ سربازی وارد آن نشد ولی حالا ...
اصلا قصد نداشتم اينارو بگم ولی اونقدر قاطيمون کردن که با هر اتفاقی دردهای کهنمون هم رو می شن.من می خواستم بگم وقتی رودبار زلزله شد همه مردن و وقتی بم زلزله اومدبازم همه مردن پس ما هيچ پيشرفتی نکرديم و قصدشم نداريم.خانم معتمدآريا تو شبکه سه تو يه برنامه ای تو همون روزا گفت که من نيومدم تو اين برنامه که گريه کنم يا حرفی بزنم که شما گريه کنين من اومدم بگم دفعه بعد مردم کدوم شهر می ميرن زير اين ساختمونهای ضعيف و ما باز همين برنامه رو درست می کنيم.به قول هادی علت مرگ خيليا خفگی بود وذرات خاک تو ريه هاشون بود.شهر بم از لحاظ مصالح ساختمانی خيلی با ارگ بم تفاوت نداشت! خيلی از ساختمونا که یه خورده اصولی ساخته شده بودن پا برجا بودن.همونطور که تو عکسهای هادی هم بود.تو همون برنامه آقای مهران مديری هم حرفای جالبی می زد.می گف مردم بم زير آوارن ولی منی که تو تهرانم هيچ احساس نمی کنم که وضعيت اضطراری هستش.صحبتاش تو شب دوم حادثه بود.می گف من ديشب چهار ساعت تو ترافيک سنگين خيابونهای تهران بودم.ترافيکی که همه ترمز دستی کشيده بودن و واستاده بودن و در اين ميان آمبولانسهای زيادی هم لای اين ماشينها بود که می خواستن برن فرودگاه يا توشون مصدوم بود.ايشون می گف راهنمايی رانندگی نمی تونس استفاده از ماشينهای شخصی رو ممنوع می کرد تا اين آمبولانسها راحت تر کار کنن يا حد اقل يه مسيرهايی رو برای ماشينهای شخصی می بس.نهايتش چی مشد اين بود که يه سری به کارشون دير می رسيدن يا اصلا نمی رسيدن ولی هموطنای ما که از بم ميومدن کمتر رنج می کشيدن و مردم هم اين وضعيت اضطراری رو احساس می کردن.می گف ديشب از بم خبر مياد که به بيل مکانيکی نياز داريم تا بتونيم آوارهارو کنار بزنيم ولی نداريم و وقتی من صبح امروز از شمال تهران می گذشتم ديدم سه تا بيل مکانيکی دارن تو يه گودی کار می کنن.پياده شدم و از آقای گردن کلفتی که اونجا واستاده بود پرسيدم اينا دارن چيکار می کنن ايشون هم گفتن که داديم استخر اين برجی که اينجا می خواييم بسازيمُ خاک برداری کنن و در ادامه گفت دولت نمی تونه اينارو مجبور کنه که دو روز ديرتر ميلياردر بشن؟
بله اينا دردايی که بايد تو اين مملکت باشی تا احساس کنی والا از دور دستی بر آتش داشتن هيچ فايده ای نداره.فکر می کنين چرا مردمی که تو کشور هستن کمک نقدی خيلی کم کردن و همه وسايل مورد نياز می خريدن و می فرستادن؟ فکر نمی کنين که اگه همه کمک نقدی می کردن اقلام مورد نياز اصولی تر در اختيار مردم زلزله زده قرار می گرف؟ علتشُ تو زلزله رودبار جوياشين حتما متوجه می شين.تو دانشکده ما دو تا ميز گذاشته بودن.روی يکی از اين ميزها آب معدنی هايی بود که به فروش می رسيد و روی ميز ديگه آب معدنی هايی که خريداری شده بود و اهداء شده بود به زلزله زده ها.نه اين که اونجا مغازه زده بودنا نه، می خواستن بچه ها مطمئن بشن که کمکهای نقديشون واقعا به دست زلزله زده ها می رسه.به نظر شما کی لازم می شه که اين اعتمادُ ايجاد کرد؟
امروز خبری خوندم از ترکيه که دزدا به کانتينرهايی که به منظور زلزله در قسمتهای مختلف شهر قرار دارن دست برد می زنن و دستگاه ها و وسايل مورد نياز در مواقع اضطراری رو می دزدن.به خصوص ژنراتورها و اره هايی که باهاشون بتون می برن.با خودم گفتم اونجا اين پيش بينی هارو می کنن و وسايلُ می ذارن و بعد يه سری می دزدنش ولی اينجا به خودشون زحمت نمی دن از همون اول می دزدن.ترکيه ای که يه بار زلزله اومد اين پيش بينی هارو کرد ولی ما چی؟ ياد شعر استاد شهريار افتادم که می گه: "کنون ترکيه بين و ناز 60 ترکها بنگر"

يا علی مددی


نظرات

This page is powered by Blogger.